ر
تبلیغ گسترده غدیر با فرهنگ مكتوب
در یك نگاه به فرهنگ مكتوب غدیر،جلوههاى آن را به صورتهاى مختلفى مىبینیم.كتابهاى بزرگ و كوچك،جزوهها،بروشورها،مقالات مجلات و روزنامهها،برنامههاى علمى كامپیوترى،خطاطىهاى زیبا در كاشىها و تابلوها و بصورت كارتها و پوسترها.
این روند هر ساله اوج بیشترى از خود نشان مىدهد،و در ظل عنایت حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله فرجه آثار عمیق خود را در ابلاغ پیام غدیر به اثبات رسانده است.
اولین كتابها در موضوع غدیر
سه كتاب را باید به عنوان اولین كتابهایى نام برد كه ماجراى غدیر را ثبت كردهاند:
1.«كتاب على علیه السلام»،كه نوشته امیر المؤمنین علیه السلام از املاى پیامبر صلى الله علیه و آله است،و این كتاب از ودایع امامت است كه جز معصومین علیهم السلام كسى به آن راه ندارد.
شخصى به نام«معروف»خدمت امام باقر علیه السلام رسید و داستان غدیر را به نقل از ابى الطفیل براى حضرت نقل كرد.حضرت آن را تأیید كرد و فرمود:«این مطلب را در كتاب على علیه السلام دیدهایم و نزد ما صحیح است». (1)
2.اولین كتاب از تألیفات بشرى كه مسئله غدیر را در خود ثبت كرده«كتاب سلیم بن قیس الهلالى»است .این كتاب كه در سالهاى اولیه بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله تألیف شده و مؤلف آن در سال 76 هجرى در گذشته،دور از چشم غاصبین خلافت در موارد مختلف كتاب خود مسئله غدیر را آورده و حتى در یك حدیث مستقل ماجراى غدیر را به طور كامل منعكس نموده است.این یادگار هزار و چهار صد ساله هم اكنون موجود است و متن عربى و ترجمه فارسى و اردو و انگلیسى آن بارها چاپ شده است. (2)
3.اولین كتاب مستقلى كه در موضوع غدیر تألیف شده،«خطبة النبى صلى الله علیه و آله یوم الغدیر»،از عالم بزرگ ادبیات عرب خلیل بن احمد فراهیدى متوفاى سال 175 است كه خطبه مفصل پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر را آورده است.اگر چه این كتاب امروزه مفقود است،ولى نام و خصوصیات آن در تاریخ ثبت شده است. (3)
مراحل چهارگانه فرهنگ غدیر در تاریخ
مسیر فرهنگى غدیرـكه چهارده قرن را پشت سرگذاشته استـبه طور كلىمىتوان در چهار مرحله ترسیم نمود:
مرحله اول: روایت
در طول قرن اول هجرى كه تدوین معارف اسلام ممنوعیت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مىشد مخفیانه بود و یا اگر نوشتهاى مجوز پیدا مىكرد فقط اراجیف غاصبین خلافت بود كه انتشار مىیافت،در چنان جوى بهترین كتاب براى غدیر سینههاى امین و حافظههاى قوى افراد بود كه به خوبى توانست این راه صد ساله را بپیماید و این ودیعه آل محمد علیهم السلام را در خود حفظ كند. بیش از صد و بیست نفر از صحابه و عده بسیارى از تابعین،واقعه غدیر را در محافل بیان مىكردند و آن را به نسلهاى بعد از خود انتقال مىدادند.به طورى كه زید بن ارقم و حذیفة بن یمان متن كامل خطبه غدیر را كه بیش از یك ساعت به طول انجامیده،حفظ كرده و براى مردم بازگو كردهاند.
از سوى دیگر صاحب غدیر امیر المؤمنین علیه السلام براى اتمام حجت و براى آنكه نسلهاى آینده راه خود را بیابند،در اجتماعات مختلف مردم و در مناسبتها و فرصتهاى گوناگون حتى در بحبوحه جنگ صفین مسئله غدیر را مطرح مىساخت و درباره آن از شاهدان عینى اقرار مىگرفت .
فاطمه زهرا علیها السلام در عمر كمتر از سه ماهه خود پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله بارها جریان غدیر را براى مردم متذكر شد و تعجب خود را از چنین جو ظلمانى فرهنگى اعلام فرمود.
ائمه علیهم السلام نیز از هر فرصت مناسبى براى تبلیغ پیام غدیر استفاده كرده و آن را براى مردم بیان مىكردند،تا آنجا كه امام باقر علیه السلام متن كامل خطبه غدیر را براى مردم بازگو فرمود و امام رضا علیه السلام مناظراتى در این باره برقرار نمود.
از سوى دیگر اصحاب ائمه علیهم السلام حاملان پیام غدیر بودند،و در حضور امامان علیهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدیر نمودند.
شعر شاعران نیز نقش مهمى در حفظ غدیر در طول زمانهاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظتر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند.از ساعتى كه خطبه پیامبر صلى الله علیه و آله پایان یافت حسان بن ثابت اولین شعر را در حضور آنحضرت سرود و دلیل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدیر را حفظ كنند و براحتى به نسلهاى بعد برسانند.اینها شكلهاى مختلف فرهنگى بود كه غدیر را در قرن اول حفظ كرد و البته این طرق در قرنهاى بعد نیز ادامه یافت.تنها اثر مكتوبى كه در قرن اول درباره غدیر شناخته شده همان«كتاب سلیم»است كه ذكر شد.
مرحله دوم:از روایت به تألیف
از اوایل قرن دوم هجرى كه تدوین معارف دینى رسما آزاد اعلام شد،تبلیغ غدیر نیز شكلى تازه بخود گرفت و كم كم از شكل روایت به صورت تألیف در آمد.در اواسط قرن دوم اولین تألیف مستقل درباره غدیر را مىبینیم كه از فراهیدى است.در ادامه این راه كتابهاى مختلفى به صورت مستقل یا ضمنى در موضوع غدیر تدوین شد.
ابو المعالى جوینى از قرن پنجم مىگوید:در بغداد در دست صحافى كتابى دیدم كه بر جلد آن نوشته بود:«جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث من كنت مولاه فعلى مولاه،و بعد از این جلد بیست و نهم خواهد بود»!!همچنین ابن كثیر دمشقى مىگوید:«كتابى در دو جلد ضخیم دیدم كه محمد بن جریر طبرى احادیث غدیر خم را در آن جمعآورى كرده بود»! (4)
آنچه در این مرحله مشهود است اینكه اكثر كتب،مربوط به اسناد و رجال خطبه است و هدف اول مؤلفین استحكام اصل مطلب بوده است.آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مىكردند در مرحله اول دست به كار محكمكارى در اسناد و حفظ متون شدند تا نسلهاى آینده مدارك لازم براى تحقیق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند.
این دوران در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.
مرحله سوم:تحقیق در سند و متن
از قرن چهارم تحقیق و بحث در متن و سند حدیث غدیر آغاز شده و قطعه اصلى خطبه غدیر كه جمله«من كنت مولاه فهذا على مولاه»است در مناظرات مطرح شده،و رجال اسناد و ناقلین حدیث غدیر نیز به دقت مورد بررسى قرار گرفتهاند.كتب شیخ صدوق و سید مرتضى و شیخ مفید بهترین شاهد بر این مدعا هستند.
این تحقیقات در قرنهاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا سال هزار همچنان پیش رفته،و آثار برجستهاى از این قرون در دست است.
مرحله چهارم:شكوفائى علمى غدیر
از اوائل قرن یازدهم هجرى تا امروز با ایجاد میدان باز علمى،محققین و اندیشمندان اسلام تألیفات بسیار مهمى درباره غدیر تألیف كرده و به خوبى از زحمات هزار ساله نتیجهگیرى نمودهاند.در این دوران تمام جوانب غدیر مورد جمع و بررسى و تحقیق قرار گرفت.ارتباط غدیر با قرآن،بحثهاى مفصل در اسناد غدیر،بررسیهاى عمیق در متن حدیث غدیر،جمعآورى و تدوین اشعار مربوط به غدیر و جوانب دیگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتابهایى تدوین گردید.
تحقیقات بزرگانى همچون قاضى شوشترى،علامه مجلسى،شیخ حر عاملى،سید هاشم بحرانى،میر حامد حسین هندى،علامه امینى و بسیارى دیگر از علما،بهترین شاهد این مدعا است.
علامه مجلسى نیمى از یك جلد از«بحار الانوار»را به مسئله غدیر اختصاص داده است.سید هاشم بحرانى كتابى مستقل بنام«كشف المهم»تألیف نموده است.سید حامد حسین هندى در 10 جلد 400 صفحهاى از كتاب«عبقات الأنوار»به بحثهاى تحقیقى درباره غدیر پرداخته است.علامه امینى طى 11 جلد كتاب«الغدیر»جوانبى از آن و نیز كلیه شعراى غدیر و شعرهاى آنان را جمعآورى نموده و مطالب مهمى درباره آنها آورده است.كتابهایى از قبیل«التكمیل»از سید مرتضى حسین و«الغدیر فى الإسلام»از شیخ محمد رضا فرج الله نیز نمونههاى دیگرى از این تحقیقات علمى هستند.
بدین امید كه در آیندههاى نزدیك شاهد كتابى به عظمت غدیر باشیم كه به عنوان یك مجموعه پر محتوى،همه مطالب مربوط به غدیر را در خود جمع كرده باشد و این آبروى ابدى اسلام را آن طور كه هست در معرض دید جهانیان قرار دهد.
كتابنامه هاى غدیر
معرفى كتابهایى كه طى چهارده قرن درباره غدیر تألیف شده به دو صورت دیده مىشود:
الف.كتابشناسى ضمنى
با توجه به اهمیت خاص غدیر در اسلام و ارتباط مستقیم آن با مسئله امامت و خلافت،از دیر زمان علماى بزرگ به اهمیت كتب مربوط به غدیر توجه داشتهاند.در این راستا شیخ محمد بن على بن شهرآشوب از قرن ششم در كتاب مناقب آل ابى طالب:ج 3 ص 25،و سید بن طاووس از قرن هفتم در كتاب اقبال الاعمال:ص 453ـ454،اقدام به معرفى تعدادى از كتابهاى مربوط به غدیر نمودهاند.
در سده اخیر كه مسئله كتابشناسى رسما مطرح شده اولین قدم را علامه حاج آقا بزرگ تهرانى برداشته و كتابهاى بسیارى در ارتباط با غدیر در كتاب«الذریعة»معرفى نموده است.بعد از ایشان هم كسانى كه تألیفات مهمى درباره غدیر داشتهاند كتب مربوط به غدیر را معرفى كردهاند كه شرح آن چنین است:
1.الذریعة،آقا بزرگ تهرانى:ج 16 ص 28ـ25،و موارد دیگر.
2.الغدیر فی الكتاب و السنة و الأدب،عبد الحسین امینى:ج 1 ص 152ـ .157
3.الغدیر فى الإسلام،محمد رضا فرج الله:ص 5ـ .7
4.پیامى بزرگ از بزرگ پیامبران،حسین عماد زاده:ص .45
5.امام شناسى،سید محمد حسین حسینى تهرانى:ج 7 ص 156ـ .162
6.در صحنه غدیر،محمد مهدى ركنى:ص 40ـ .41
7.معجم ما كتب عن الرسول و اهل البیت علیهم السلام،عبد الجبار رفاعى:ج 6 ص 190ـ220 و موارد دیگر.
8.تجلى ولایت در خطبه غدیر،مهدى جعفرى،ص 78ـ .90
9.نگرشى بر غدیر خم،عبد الصالح انتصارى،ص 85ـ .86
10.الغدیر(مجله اردو)،مقاله 4:«غدیر شماریات كراجالى مین»،سید مسعود عابدى.
11.الثقلین(مجله اردو)،شماره 2(آوریلـژوئن 1998).
ب.كتابشناسى مستقل
1.الغدیر فى التراث الإسلامى،علامه سید عبد العزیز طباطبائى.
اولین قدم به عنوان كتابشناسى مستقل غدیر را علامه فقید سید عبد العزیز طباطبائى در كتاب«الغدیر فى التراث الإسلامى»برداشته،و به حق كارى عظیم در احیاى فرهنگ غدیر به انجام رسانده است.
این كتاب كه نامش به معناى«غدیر در میراث فرهنگى اسلام»است،ابتدا با معرفى 125 كتاب مستقل درباره غدیر در شماره 21 مجله«تراثنا»بمناسبت چهاردهمین قرن غدیر در سال 1410 ق در قم بچاپ رسید.سپس توسط مؤلف تكمیل شد و بصورت كتابى مستقل با معرفى 164 كتاب مستقل در سال 1413 ق در بیروت چاپ شد.در سال 1415 ق پس از تكمیل دوم مؤلف با معرفى 184 عنوان كتاب مستقل در قم بچاپ رسید.
در این كتاب تألیفات مستقل درباره غدیر از قرن دوم تا پانزدهم هجرى معرفى شده و بیشتر از دیدگاه رجالى مورد تحقیق قرار گرفته و به شرح حال مفصل مؤلفین آنها پرداخته شده است .
2.غدیر در مآخذ اسلامى،ترجمه و تلخیص:مهدى جعفرى.این كتاب ترجمه ملخص و فارسى كتاب«الغدیر فى التراث الإسلامى»است.
3.كتابنامه غدیر خم»،نادر مطلبى،سید محسن دین پرور،كه توسط بنیاد نهج البلاغة در غدیر سال 1415 ق منتشر شده است.
4.كتابنامه غدیر(حجة الوداع)،پژوهشكده باقر العلوم علیه السلام قم،كه به صورت كامپیوترى است.
5.غدیر در آئینه كتاب،فاضل دانشمند محمد انصارى.
در زمینه كتابشناسى غدیر آخرین و كاملترین كتاب است و بالاترین رقم از كتب مستقل غدیر را ارائه داده است.
این كتاب ابتدا در سال 1416 ق با معرفى 267 عنوان مستقل درباره غدیر در قم بچاپ رسید .مقدمه مفصلى در آغاز آن تنظیم شده كه با ترسیم تاریخچه كاملى از«كتاب و غدیر»آمارهاى علمى مفیدى در آن ارائه شده است.ترجمه ملخصى از مقدمه كتاب به زبانهاى عربى و اردو و انگلیسى در آغاز و انجام آن آمده است.
بار دوم پس از تكمیل آن با معرفى 414 عنوان مستقل در سال 1420 ق در قم در دست انتشار است كه آمارهاى جدیدى به آن افزوده شده است.
كتابهاى معرفى شده در این كتابنامه در چهار مرحله شناسایى شدهاند:
1.تعریف كلى كتاب و بیان روش كار مؤلف،تفصیل مطالب و موضوعات و نكات خاص مربوط به كتاب .
2.تعریف كیفیت محتواى كتاب:شامل بودن كتاب بر همه مطالب مربوط به غدیر یا جنبه خاصى از آن،جهت تاریخى یا حدیثى یا ادبى در كتاب،نقل مطالب یا تحقیقى و تحلیلى بودن كتاب،تقسیمبندى كتاب،كیفیت قلم مؤلف،نكات خاص در هر كتاب از قبیل توضیح مدارك آن.
3.خصوصیات فنى كتاب:نام كتاب،زبان،چاپى یا خطى،مؤلف و تاریخ وفات او،مترجم یا محقق،ناشر،محل چاپ،نوبت چاپ،سال چاپ،قطع كتاب،تعداد صفحات،مدرك معرفى كتاب.
4.نمونه عكسى از جلد كتابهاى موجود،بعنوان شاهدى زنده از آن.
ج.زمینه كتابشناسى غدیر
كتابشناسى غدیر از سه جهت زمینه باز دارد:
1.كتابهاى خطى بسیارى در كتابخانههاى عمومى و خصوصى درباره غدیر وجود دارد كه از یكسو اطلاع بر بسیارى از آنها در طول زمان صورت مىگیرد و از زوایاى كتابخانهها بیرون مىآید،و از سوى دیگر فهرستهاى موجود كتابخانههاى خطى جهان نیز تاكنون به طور كامل و جامعى در این باره مورد مطالعه قرار نگرفته است.بنابر این احتمال اضافه شدن كتابهاى خطى زیادى به آمارهاى موجود بسیار است.
2.با توجه جهانى به مكتب اهل بیت علیهم السلام و عنایت خاص ائمه علیهم السلام،در سده اخیر گرایش خاصى به تألیف كتب مربوط به آل محمد علیهم السلام مشهود است و شاهد كتابهاى پر محتوا و تحقیقى چه از نظر تاریخى و حدیثى و چه از نظر ادبى و شعرى هستیم كه غدیر نیز یكى از همین زمینهها است.
3.با توجه به گسترش روزافزون ذخایر كامپیوترى و ارتباطات سریع مراكز كامپیوترى با یكدیگر،به خصوص شبكه جهانى اینترنت،از یك سو شاهد كتابهایى هستیم كه فقط به صورت نرم افزار منتشر شدهاند،و از سوى دیگر دسترسى به كتابخانههاى بزرگ جهان و نیز مراكز علمى و مؤسسات انتشاراتى به سهولت انجام مىپذیرد و در نتیجه اطلاع از كتابهاى زیادى كه در آرشیوهاى خود نگهدارى مىكنند و یا حتى در دست انتشار دارند بسیار آسان خواهد بود.
با در نظر گرفتن این زمینهها پیداست كه هر كتابنامهاى تهیه شود،با گذشت مدتى كم احتیاج به ملحقات و استدراك دارد تا كتابهاى جدید به آن اضافه شود.
آمارى در رابطه با كتابشناسى غدیر
با در دست داشتن اطلاعات وسیع از كتب تألیف شده درباره غدیر آمارهاىسودمند و متعددى بدست مىآید.این آمارها در محاسبات مذهبى نسبت به مكانها و زمانها و ملتها بسیار مؤثر بوده و بیانگر عظمت كارهاى انجام شده در موضوع است.
بعضى از كتابهاى مربوط به غدیر بصورت چند جلدى هستند كه از جمله آنها«عبقات الانوار»و ترجمه آن«نفحات الازهار»و نیز«الغدیر»را مىتوان نام برد.
بعضى از كتابهاى مربوط به غدیر به عنوان یك جلد از مجموعهاى بزرگاند،كه نمونه آن جلد 15/3 از مجموعه مفصل كتاب«عوالم العلوم»است.
تعدادى از كتب مفقود شده و تعدادى بصورت خطى موجود است كه تعدادى از نسخههاى خطى تحقیق و چاپ شده و تعدادى هم تألیفات جدید چاپى هستند.
در اینجا فقط چهار جهت به عنوان نمونه آمار اشاره مىشود:كتب چاپى و خطى و محل چاپ مطبوعات یا نگهدارى كتب خطى،مؤلفین،زبانهاى مختلف،موضوعات و گرایشهاى تحقیقى.
آمار كتابهاى چاپى
كتابهاى چاپى مربوط به غدیر كه در كشورهاى مختلف طبع شده 290 كتاب است و تفصیل آن به ترتیب كثرت تعداد كتابها چنین است:
ایران:180 كتاب،شهرهاى:تهران:57 كتاب،قم:78 كتاب،اصفهان:5 كتاب،تبریز:6 كتاب،كرمانشاه :1 كتاب،مشهد:17 كتاب،كاشان:2 كتاب،یزد:1 كتاب،شیراز:1 كتاب،و 12 كتاب كه شهر آنها مشخص نیست.
هند:32 كتاب،شهرهاى:دهلى:7 كتاب،لكنهو:12 كتاب،كلكته:2 كتاب،بنارس:1 كتاب،علیگره:1 كتاب،محمود آباد:1 كتاب،بمبئى:4 كتاب،بیهار:1 كتاب،و 3 كتاب كه شهر آنها مشخص نیست.
پاكستان: 27 كتاب،شهرهاى: لاهور: 15 كتاب،كراچى: 8 كتاب،پیشاور: 1 كتاب،سیالكوت: 2 كتاب،راولپندى : 1 كتاب.
عراق: 17 كتاب،شهرهاى: نجف: 13 كتاب،كربلا: 2 كتاب،عماره: 1 كتاب،بغداد: 1 كتاب.
لبنان: 24 كتاب: شهرهاى: بیروت: 22 كتاب،صیدا: 2 كتاب.
بحرین: 1 كتاب.
بنگلادش: 1 كتاب.
تانزانیا: 1 كتاب: شهر دودوما.
انگلستان: 2 كتاب: شهر لندن.
مصر: 1 كتاب: شهر قاهره.
نروژ: 1 كتاب،كه نام شهر آن مشخص نیست.
همچنین در 68 كتاب چاپى،كشور محل نشر و یا چاپ آنها مشخص نیست.
آمار كتابهاى خطى
در این مجموعه كتابهایى كه چاپ نشده باشند خطى تلقى شدهاند اگر چه مربوط به قرنهاى گذشته نباشد و به عنوان دستنویس نزد مؤلف باشد.كتابهاى خطى این مجموعه 126 كتاب است كه به جز دست نویس مؤلفان كه 24 كتاب است و 68 كتاب كه محل نگهدارى آنها مشخص نیست،بقیه بدین شرح در مراكز زیر نگهدارى مىشود:
ایران
كتابخانه دانشگاه تهران،5 كتاب.
كتابخانه گوهرشاد(مشهد)،1 كتاب.
كتابخانه شاهچراغ علیه السلام(شیراز)،3 كتاب.
كتابخانه آستان قدس رضوى،3 كتاب.
كتابخانه مجلس شورى(تهران)،2 كتاب.
كتابخانه مجلس سابق(تهران)،1 كتاب.
كتابخانه آیة الله مرعشى(قم)،4 كتاب.
كتابخانه وزیرى(یزد)،1 كتاب.
كتابخانه سید محمد على روضاتى(اصفهان)،3 كتاب.
كتابخانه مدرسه سپهسالار(تهران)،1 كتاب.
كتابخانه دانشكده الهیات تهران،1 كتاب.
كتابخانه نوربخش(تهران)،1 كتاب.
سوریه
كتابخانه ظاهریه(دمشق)،1 كتاب.
یمن
كتابخانه جامع كبیر صنعاء(یمن)،1 كتاب.
هند
كتابخانه فیضى(بمبئى)،1 كتاب.
كتابخانه خدابخش(پتنه)،1 كتاب.
كتابخانه شیخ عبد القیوم(بمبئى)،1 كتاب.
پاكستان
كتابخانه جمعیت اسماعیلیه(كراچى)،1 كتاب.
آلمان
كتابخانه برلین،2 كتاب.
آمار مؤلفین
تألیفات مربوط به غدیر اكثرا به صورت فردى انجام شده،و گاهى به صورت گروهى و یا با نام هیئت تحریریه به چشم مىخورد.
در میان این خدمتگزاران غدیر كه به نام امیر المؤمنین علیه السلام و اظهار محبت به ساحت اقدسش قلم زدهاند،علماى بزرگ و محدثین طراز اول دیده مىشوند.همچنینخطباى مشهورى دیده مىشوند كه مستقلا درباره غدیر تألیف داشتهاند و یا متن خطابههاى پر محتواى آنان درباره به صورت كتاب عرضه شده است.دامنه این محبت تا آنجا كشیده شده كه حتى جوانانى را مىبینیم كه با سن كم خود مشتاقانه و آگاهانه قلم به دست گرفتهاند و شعاعى از نور علوى را به نمایش گذاشتهاند.عدهاى از مؤلفین را نیز زنان تشكیل مىدهند كه در راه ولایت تألیف داشتهاند و نام غدیر را براى تألیف و تحقیق خود برگزیدهاند.
اكثر مؤلفین كتب مربوط به غدیر از شیعه اثنا عشرى هستند و باید هم چنین باشد.دراین میان چند مؤلف از اسماعیلیه و چند نفر از عامه نیز دیده مىشوند.البته از سوى دیگر تعدادى از كتب مجهول المؤلفاند كه گاهى به علت در دست نبودن اصل كتاب یا منبع معرفى كننده بوده و گاهى در كتاب اثرى از نام مؤلف دیده نشده كه اكثرا در كتب خطى است.البته كتابهایى كه«هیئت تحریریه»مؤلف آن باشند مجهول المؤلف تلقى نمىشوند.تعدادى از كتابها نیز چند مؤلفى هستند كه هر كدام از آن مؤلفان جداگانه به حساب مىآیند.
مجموع مؤلفین بیش 419 نفر هستند كه ذیلا آمار مربوطه ذكر مىشود:
از نظر مذهب:
شیعه:348 نفر.
اسماعیلى:14 نفر.
عامه:10 نفر.
مؤلفانى كه مذهب آنان مشخص نیست:24 نفر.
كتابهایى كه مؤلفان آنها مشخص نیست(مجهول المؤلف):23 كتاب.
از نظر زبان و ملیت:
در مؤلفین غدیر عرب و فارس و هندى و پاكستانى و ترك و تركمن و كرد و اروپایى دیده مىشوند .
از نظر تعداد تألیف
بعضى از مؤلفین دو كتاب یا بیشتر درباره غدیر تألیف كردهاند مانند شیخ مفید و شیخ كراجكى و غیر ایشان.در بعضى موارد نیز دو یا چند مؤلف در تألیف یك كتاب مشاركت كردهاند.
مؤلفین مشهور چهارده قرن
از مؤلفین مشهور چهارده قرن مىتوان نامهاى زیر را معرفى كرد:
خلیل بن احمد فراهیدى متوفاى 175،على بن حسن طاطرى متوفاى حدود 200،ابو جعفر بغدادى متوفاى حدود 300،محمد بن جریر طبرى متوفاى 310،شیخ كلینى متوفاى 328،ابو العباس ابن عقده كوفى متوفاى 333،حسن بن ابراهیم علوى نصیبى متوفاى حدود 350،على بن هلال مهلبى متوفاى 350،ابو بكر جعابى متوفاى 355،ابو طالب انبارى متوفاى 356،ابو جعفر محمد بن على بن دحیم شیبانى متوفاى حدود 400،ابو الحسن دار قطنى متوفاى 385،ابو المفضل شیبانى متوفاى 387،حاكم نیشابورى متوفاى 405،ابو عبد الله غضائرى متوفاى 411،شیخ مفید متوفاى 413،ابو الحسن على القنانى متوفاى 413،منصور لائى رازى قرن 5،سید مرتضى علم الهدى متوفاى 436،محسن خزاعى نیشابورى(قرن 5)،ابو الفتح كراجكى متوفاى 449،هبة الله بن موسى شیرازى متوفاى 470،حافظ سعید بن ناصر سجستانى متوفاى 477،حاكم حسكانى متوفاى(قرن 5)،ابو طالب فارسى (قرن 6)،شمس الدین ذهبى متوفاى 748،زین الدین كردى رازیانى متوفاى 725،مولى عبد الله قزوینى قرن 10،ابن طولون دمشقى متوفاى 953،سید على خان مدنى متوفاى 1088،سید هاشم بحرانى متوفاى 1107،ملا مسیحا فسوى متوفاى 1127،میر حامد حسین هندى متوفاى 1306،حاج شیخ عباس قمى متوفاى 1359،سید مرتضى حسین متوفاى 1400،شیخ عبد الحسین امینى.
آمار زبانهاى مختلف
تألیفات مستقل درباره غدیر تاكنون به 8 زبان دنیا به دست آمده است.
اكثریت كتابها به زبانهاى فارسى،عربى و اردو هستند و این دقیقا به علت گسترش مذهب تشیع در اهل این زبانها است.
اكثر كتابهایى كه به غیر این سه زبان هستند ترجمه از فارسى یا عربى و یا اردو است.مخاطبین خاص این كتابها یا مسلمانانى هستند كه به یكى از این زبانها سخن مىگویند،و یا از ادیان و ملل غیر مسلمانند كه چنین كتابهایى به عنوان هدایت و راهنمایى آنان تألیف شده است .به همین جهت در این كتابها رعایت اختصار و پرداختن به مسائل كلى مشهود است.
طبق شمارش تعداد كتابها در هر زبانى چنین است:
فارسى:171 كتاب.
عربى:154 كتاب.
اردو:84 كتاب.
انگلیسى:5 كتاب.
تركى آذرى:1 كتاب.
تركى استانبولى:1 كتاب.
بنگالى:1 كتاب.
نروژى:1 كتاب.
آمار موضوعات و گرایشهاى تحقیقى
درباره غدیر موضوعات بسیارى باید مورد تحقیق و تألیف قرار گیرد و هنوز جاى آنها خالى است.موضوعاتى كه تاكنون در كتابهاى تألیف شده درباره غدیر مورد نظر مؤلفین قرار گرفته چنین است:
1.اعتقادى:از آنجا كه غدیر مظهر خلافت و امامت است در كتابهاى غدیر موضوع خلافت و امامت محور اصلى تألیفات است.
2.تفسیرى:تحقیق در مورد آیاتى كه در غدیر و یا در رابطه با غدیر نازل شده كه بیش از 50 آیه است و عمده آنها سه آیه است:«یا أیها الرسول...»،«الیوم أكلمت لكم دینكم...»،«سأل سائل بعذاب...».
3.تاریخى:تحقیق در جزئیات تاریخى واقعه غدیر و حجة الوداع كه در چند جنبه مىتواند باشد :
*ابتداى حركت پیامبر صلى الله علیه و آله براى سفر حجة الوداع و سپس مراسم حج.
*منتهى شدن حج به واقعه غدیر.
*خطبه و مراسم قبل و بعد از خطبه كه تا سه روز به طول انجامید.
*منافقین و سخنان آنان در غدیر و نقشههاى آنان براى ضربه به غدیر.
*سابقه تاریخى غدیر و وقایع امم گذشته در روز غدیر.
4.جغرافیایى:موقعیت منطقه غدیر از نظر جغرافیایى و تاریخچه آن در طول تاریخ و موقعیت آن در زمان حاضر.
5.رجالى:جمعآورى اسناد و طرق حدیث غدیر از صحابه و تابعین و جمعآورى راویان و ناقلین حدیث غدیر از شیعه و عامه و غیر عامه،و بحثهاى سندى و رجالى درباره آنها.
6.دلالت حدیث غدیر:بحث در دلالت حدیث غدیر بر امامت و خلافت امیر المؤمنین علیه السلام،بخصوص معناى كلمه مولى.
7.متن شناسى:مقابله،ویرایش،ترجمه،شرح،تفسیر خطبه پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر و نیز كتب مربوط به غدیر،شاهد آوردن براى فرازهاى خطبه از آیات و روایات، بررسى مدارك و منابع و نسخههاى خطبه،جمعآورى عبارات مختلف جمله«من كنت مولاه...»،
8.احتجاج به غدیر:احتجاجات معصومین علیهم السلام،صحابه و تابعین،اصحاب ائمه علیه السلام و علماى شیعه و دیگر افراد در طول تاریخ درباره غدیر.
9.رد شبهات و جواب مخالفان:پاسخ به سؤالات و اشكالاتى كه دشمنان تشیع و علماى عامه در مسئله غدیر و معناى آن و مفاد كلمه«مولى»و سایر موارد القاءنمودهاند.
جا دارد مجموعههایى تدوین شود كه در آنها جواب سؤالات مطرح شده و یا احتمالى جوانان در مورد غدیر داده شود.
10.شعر و ادبیات:شعرهاى بسیارى،چه از شاعران عرب یا فارسى یا اردو،و چه شعراى شیعه و یا مذاهب دیگر درباره غدیر سروده شده است.این اشعار كه به اصطلاح«غدیریه»نامیده مىشوند بسیار مورد توجه بوده و كتابهاى مستقلى براى جمعآورى این اشعار تألیف شده است.
جلوه دیگر ادبى انتخاب نامهاى زیبا و پرمحتوایى است كه به تنهایى یك دنیا معناى اعتقادى به همراه دارد و وقایع غدیر را تداعى مىكند و روح شنونده را به حقیقت غدیر نزدیك مىنماید .
11.عبادى:اهمیت روز غدیر،دعاهاى روز غدیر،زیارات روز غدیر.
12.كتابشناسى غدیر:جمعآورى كتب،فهرست موضوعى كتابهاى غدیر،فهرست مؤلفین،فهرست زبانها،آمارهاى مختلف در مورد كتب غدیر،معرفى یك یا چند كتاب ارزشمند درباره غدیر.
13.اقتباس از آثار بزرگان:برداشت از كتابهاى مرجع و تألیفات علماى گذشته.
14.كتاب كودك و نوجوان:تدوین مجموعههاى تفریحى و سرگرم كننده و یا علمى و پرسش و پاسخ و یا داستان نویسى عامیانه و مجموعههاى مسابقهاى و پرسشنامه و نظایر آن براى كودكان و نوجوانان.
15.ترجمه:برگردان كتابهاى ارزشمند به زبانهاى دیگر راهى سریع براى توسعه فرهنگى در تبلیغ غدیر است.بسیارند كتابهایى كه بخاطر آشنا نبودن طالبین به زبان تألیفى آن قدرشان ناشناخته مانده است.همچنین ترجمه كتابهاى غدیر به زبانهاى اروپایى و در رأس همه انگلیسى و نیز به زبانهاى آفریقایى و شرقى از كارهایى است كه در مراحل آغازین قرار دارد.
گاهى متون قدیمى به صورت بازنویسى به زبانهاى دیگر برگردانده مىشود.
پیداست كه اشتیاق فارسى زبانان و عرب زبانان و اردو زبانان به آثار یكدیگر با توجه به یگانگى مذهب از نشاط خاصى برخوردار است.ترجمههایى كه غیر این سه زبان است اكثرا جنبه تبلیغى دارند،و یا براى كسانى است كه به آن زبانها مأنوس هستند.
همچنین مجتمعهاى آموزشى نابینایان،كتابهایى درباره غدیر به خط«بریل»مخصوص نابینایان تهیه كردهاند كه در پایان این بخش معرفى خواهد شد.
16.خلاصه نویسى:این روش در واقع نوعى فهرست گویا براى كتابهاى مفصل غدیر است.خلاصه نمودن آثار بزرگان و كتابهاى مرجع و تألیفات قدیم كه به چند صورت دیده مىشود:تلخیص كتابهاى بزرگ،تلخیص احادیث و قطعههاى تاریخى،داستان پردازى تلفیقى كه با برداشت از چند متن بدست مىآید،تدوین چهل حدیثها،انتخاب یك قطعه از كتب مؤلفین و نشر جداگانه آن به خاطر اهمیت محتواى آن.
17.تنظیم سخنرانىها:بیانات و سخنرانىهاى ارزشمندى كه به صورت مكتوب در آمده و منتشر مىگردد.
18.جمعآورى مقالات و قصائد:تنظیم چندین مقاله و نوشته و نشر آنها بعنوان مجموعهاى درباره غدیر چه به صورت كتاب و یا شمارهاى از مجله.
19.یادنامهها:كه به چند صورت دیده مىشوند:
1.آنچه همه ساله در عید غدیر به عنوان یادبود همان سال منتشر مىشود كه اكثرا مجموعهاى از حدیث و تاریخ و شعر است و گاهى به صورت شماره مخصوص یك مجله ارائه شده است.
2.كتابهایى كه در كنگرههاى مربوط به غدیر انتشار مىیابد و شامل مقالات ارائه شده در كنگره و نیز كتابهاى تدوین شده به مناسبت كنگره است.
3.سخنرانىهایى كه به مناسبت غدیر ایراد شده و بخاطر محتواى ارزشمند آن به صورت كتاب در آمده است.
نگاهى به ترجمه هاى خطبه غدیر
«خطبه غدیر»بصورت ترجمه فارسى و اردو و تركى و انگلیسى،و نیز بصورت شعر عربى و فارسى و اردو و تركى،بطور مكرر برگردانده شده و بسیارى از آنها بچاپ رسیده است.ذیلا به مواردى از نثر و نظم خطبه اشاره مىنماییم:
ترجمه خطبه غدیر به زبان فارسى اولین بار در قرن ششم هجرى توسط عالم بزرگ شیخ محمد بن حسین رازى در كتاب«نزهة الكرام»انجام گرفته و عینا در كتاب مزبور بچاپ رسیده است.
از ترجمههاى فارسى خطبه به چهار عنوان چاپى اشاره مىشود:
1.خطبه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در غدیر خم،تألیف مرحوم استاد حسین عمادزاده اصفهانى.این ترجمه گاهى با متن عربى و زیرنویس فارسى،و گاهى بصورت ترجمه فارسى جداگانه بچاپ رسیده است.همچنین بصورت كتابى مفصل تحت عنوان«پیامى بزرگ از بزرگ پیامبران»منتشر شده است.
2.غدیریه،تألیف ملا محمد جعفر بن محمد صالح قارى.
3.غدیر پیوند ناگسستنى رسالت و امامت،تألیف علامه شیخ حسن سعید تهرانى.
4.خطابه غدیر،تألیف محمد باقر انصارى،كه از روى متن مقابله شده بر نه كتاب در یازده بخش ترجمه شده،و در كتاب«اسرار غدیر»تفصیل مقابله آن ثبت شده است.
از ترجمههاى اردوى خطبه به سه عنوان چاپى اشاره مىكنیم:
1.غدیر خم اور خطبه غدیر،تألیف علامه سید ابن الحسن نجفى،كه در كراچى چاپ شده است.
2.حدیث الغدیر،تألیف علامه سید سبط الحسن جایسى،كه در هند چاپ شده است.
3.حجة الغدیر فى شرح حدیث الغدیر،كه در دهلى چاپ شده است.
ترجمه تركى آذرى خطبه غدیر با عنوان«غدیر خطبه سى»از روى كتاب خطابه غدیر انجام شده است.
از ترجمههاى انگلیسى خطبه غدیر به سه عنوان اشاره مىشود:
1.«~ ? What Happend in Qadir ~»،كه از روى كتاب خطابه غدیر انجام شده است.
2.«~ (PBUH) The Last Two Khutbas Of The Last Prophet ~»،سید فیض الحسن فیضى،كه در راولپندى پاكستان چاپ شده است.
3«~ . The Last Sermon Of Prophet Mohammad at Ghadire Khom ~»،حسین بهانجى،كه در تانزانیا چاپ شده است.
نظم عربى حدیث غدیر در كتاب شریف«الغدیر»طى یازده جلد بصورت جامعى تدوین گردیده است .همچنین كتاب«شعراء الغدیر»مؤسسه الغدیر بیروت در دو جلد تدوین و چاپ شده است. نظم فارسى خطابه غدیر توسط عدهاى از شعراى فارسى زبان انجام گرفته و در كتابهاى سرود غدیر:2 جلد،شعراى غدیر از گذشته تا امروز:10 جلد،غدیر در شعر فارسى از كسائى مروزى تا شهریار تبریزى بصورت مبسوطى جمعآورى شده است.
ذیلا چهار عنوان چاپى ذكر مىشود:
1.خطبه الغدیر،اثر صغیر اصفهانى،با همكارى مرحوم عمادزاده.
2.خطبه غدیریه،اثر میرزا رفیع،كه در سال 1313 ق در هند چاپ شده است.
3.ترجمه(منظوم)خطبه غدیر خم،اثر میرزا عباس جبروتى قمى.
4.غدیرخم،مرتضى سرافراز،1348 ش.
این چند عنوان كتاب بعنوان نمونه ذكر شد.براى اطلاع بیشتر به دو كتاب«الغدیر فى التراث الاسلامى»و«غدیر در آئینه كتاب»رجوع شود.
نگاهى به كتابهاى لاتین در زمینه غدیر
با توجه به اهمیت مسئله غدیر در بعد اعتقادى شیعه،و برهان مستحكمى كه در برابر دشمنان و مخالفین شیعه است،جا دارد از جمله اولین كتابهایى كه به زبانهاى مختلف ترجمه و تألیف مىشود،تألیفاتى در رابطه با غدیر باشد.
به دلیل سابقه طولانى زبانهاى عربى،فارسى و اردو با مسئله غدیر،اكثر تألیفات مربوط به آن در این سه زبان هستند.در غیر این زبانها باید بگوییم كه تألیف و نشر،هنوز در آغاز راه است.
در زبان انگلیسى تاكنون شش كتاب منتشر شده است.از این تعداد،چهار مورد ترجمه خطبه غدیر است كه مقدمهاى درباره واقعه غدیر هم ضمیمه آنها است.یك مورد ترجمه جلد اول الغدیر علامه امینى است.یك مورد هم ترجمه مطالبى از چند مؤلف درباره غدیر است.
این كتابهاى انگلیسى از سال 1353 شمسىـیعنى 25 سال پیش تاكنونـدر سالهاى مختلفى،در انگلستان،تانزانیا،پاكستان و ایران منتشر شده است.
به زبان تركى دو كتاب درباره غدیر در قم منتشر شده كه یكى به زبان تركى استانبولى و دیگرى تركى آذرى است.كتاب اول برداشتى از كتاب الغدیر و كتاب دوم ترجمه خطبه به ضمیمه خلاصهاى از واقعه غدیر است.
یك كتاب هم به زبان نروژى بصورت بحث علمى درباره غدیر در نروژ منتشر شده است،و كتاب دیگرى به زبان بنگالى بصورت جزوهاى درباره غدیر كه در بنگلادش چاپ شده است.
ذیلا كتابهاى مزبور با كتابشناسى مختصر معرفى مىشوند:
انگلیسى
1.ترجمه الغدیر
عبد الحسین امینى.
مترجم:دكتر صفا خلوصى.
این كتاب ترجمه جلد اول«الغدیر»علامه امینى توسط دكتر خلوصى استاد دانشگاه لندن است .این ترجمه بیش از بیست سال پیش در لندن چاپ و منتشر شده است. (5)
2.دلست سرمن آو پرافت محمد صلى الله علیه و آله ات غدیر خم
حسین بهانجى.
دار المسلمین،دودوما،تانزانیا.
رقعى،60 ص.
این كتاب ترجمه خطبه غدیر به انگلیسى شامل دو بخش اصلى است:متن خطبه،راویان خطبه. عنوان انگلیسى كتاب به معناى«آخرین خطبه پیامبر محمد صلى الله علیه و آله در غدیر خم»چنین است:
3«~ at Ghadire Khum (Saw) The Last Sermon Of Prophet Muhammad ~»
سید فیض الحسن فیضى.
آرمى پریس،راولپندى،سال 1992 م.
85 ص.
این كتاب ترجمه خطبه غدیر همراه با متن عربى آن است. (6) عنوان انگلیسى كتاب به معناى«آخرین دو خطبه آخرین پیامبر صلى الله علیه و آله»چنین است :
«~ (PBUH) The Last Two Khutbas Of The Last Prophet ~»
4.غدیر
سید محمد باقر صدر،عبد العزیز ساشادینا،سید محمد رضوى،حسین كامیجى.
ترجمه:گروهى از محققین.
انتشارات انصاریان،قم،سال 1416 ق،1996 م.
رقعى،103 ص.
5.غدیر خم
حسین نجفى
گروه برادران مسلمان،تهران،سال 1353 ش.
جیبى،45 ص.
6.نام انگلیسى كتاب چنین است:«~ Khomـeـ Ghadeer ~»
محمد باقر انصارى
مترجم:بدر شاهین
این كتاب ترجمه كتاب«خطابه غدیر»است كه از روى عربى آن«معا فى الغدیر»ترجمه شده است .عنوان انگلیسى كتاب به معناى«در غدیر چه واقعهاى رخ داد»چنین است:
«~ What Happend in Ghadeer ~»
تركى آذرى
7.غدیر خطبه سى
محمد باقر انصارى
مترجم:عباد ممىزاده
نشر مولود كعبه،قم،سال 1420 ق،2000 م.
رقعى،112 ص.
ترجمه كتاب«خطابه غدیر»به زبان تركى آذرى و با خط كریل است.
تركى استانبولى
8.گدیرى هوم،اوزتلى الگدیر
على اصغر مروج خراسانى
مترجم:سید على حسینى بحرى آكیول
انتشارات بین المللى الهدى،تهران،مجمع جهانى اهل بیت علیهم السلام،قم،سال 1378 ش،1998 م.
رقعى،442 ص. این كتاب ترجمه كتاب«فى رحاب الغدیر»است.عنوان لاتین كتاب به معناى«غدیر خم در سایه الغدیر»چنین است:«~ Gadirـi Hum Ozetle elـ Gadir ~»
نروژى
9.غدیر
زیر نظر:سید شمشاد حسین رضوى اترولوى
چاپ نروژ،سال 1990 م.
در این كتاب مطالبى پیرامون غدیر از كتب عامه استخراج شده و مورد استدلال قرار گرفته است. (7)
بنگالى
10.غدیر دیباشر تتپارجا
على عكاس
بنگلادش،1416 ق.
رقعى،23 ص.
این كتاب در مورد اهمیت روز غدیر است و نام آن به زبان بنگالى به همین معنى است.مدارك این كتاب از كتب عامه است.
كتابهاى بریل در زمینه غدیر
كتابهاى محدود و انگشت شمارى از كتب مذهبى براى نابینایان به خط سوزنى«بریل»ترجمه شده،كه خوشبختانه دو كتاب از آنها درباره غدیر است و در«فهرستگان كتابهاى بریل ایران»معرفى شده است.این اقدام كه توسط مجتمعهاى توانبخشى نابینایان صورت گرفته،از دیدگاه دستور اكید پیامبر صلى الله علیه و آله در ابلاغ پیام غدیر در خور تقدیر است و صفحه جدیدى در تاریخ هزار و چهار صد ساله غدیر به شمار مىآید.
ذیلا به معرفى این كتابها مىپردازیم:
1.غدیر خم
حبیب الله رهبر اصفهانى
اصل كتاب:جیبى،84 ص
محل نگهدارى:مجتمع توانبخشى نابینایان 7 تیر،اصفهان
معرفى:فهرستگان كتابهاى بریل ایران:ص .160
2.داستان غدیر
جمعى از دبیران مشهد
اصل كتاب:جیبى،80 ص
محل نگهدارى:مجتمع خدمات بهزیستى نابینایان رودكى
معرفى:فهرستگان كتابهاى بریل ایران:ص .99
پىنوشتها:
1) بحار الانوار ج 37 ص 121 ح .15 عوالم العلوم، ج 51/3 ص 44
2) الغدیر، ج 1 ص 66، 159، 232 ج 2 ص .34 كتاب سلیم، مقدمه
3) الذریعة، ج 5 ص 101
4) بحار الانوار، ج 37 ص 235، احقاق الحق، ج 2 ص 486
5) داستان غدیر، ص 122
6) مجله الثقلین (آوریل ـ ژوئن 1988) ج 5 ش 2 ص 181
7) تصانیف الشیعة فى الهند، سید شهوار نقوى (خطامام صادق علیه السلام مى فرماید: انبیاء بنى اسرائیل روزى را که جانشینِ بعد از خود را تعیین مى کردند عید قرار مى دادند. "عید غدیر" هم روزى است که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله على علیه السلام را براى مردم منصوب فرمود.... [ بحارالأنوار: ج 37 ص 170. ]
بدون شک عید گرفتن غدیر به معناى زنده نگه داشتن آن روز تاریخى در دلهاى شیعیان و احیاى محتواى آن در مقابل دشمنان است، و به عنوان علامتى بزرگ بر صفحه ى تاریخ تشیع نقش بسته و نشان دائمى ولایت است.
عید غدیر در لسان پیامبر و امامان:
ذیلاً احادیثى که در فضیلت عید غدیر و اهمیت خاص آن در مقایسه با سایر اعیاد از لسان معصومین علیهم السلام وارد شده ذکر مى شود:
پیامبر:
- روز غدیر خم افضل و بالاترین عیدهاى امت من است. [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ]
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت فرمود که این روز را عید بگیرد، و فرمود: انبیاء هم چنین مى کردند و به جانشینان خود وصیت مى کردند که این روز را عید بگیرند. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ]
امیرالمؤمنین:
- این روز روز عظیم الشأنى است. [ عوالم: ج 3:15 ص 209. ]
در سالى که عید غدیر با روز جمعه مقارن شده بود حضرت خطابه اى ایراد نمودند
و ضمن آن مطالب زیادى درباره ى عید گرفتن غدیر فرمودند. از جمله فرمودند:
"خداوند در این روز دو عید عظیم و بزرگ را براى شما جمع نموده است". [ عوالم: ج 3:15 ص 208. ]
امام صادق:
- خداوند هیچ پیامبرى را نفرستاده مگر آنکه این روز را عید گرفته و حرمت آن را نگه داشته است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ]
- عید غدیر "عید اللَّه اکبر" است، یعنى عید بزرگ خداوند است. [ عوالم: ج 3:15 ص 211. ]
- عید غدیر خم از عید فطر و قربان و روز جمعه و روز عرفه افضل است، و نزد خداوند منزلت والاترى دارد. [ عوالم: ج 3:15 ص 210 و 211 و 212. ]
- روز غدیر، روز شریف و عظیمى است... این روز، روزِ عید و شادى و سرور است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. الیقین: ص 372 باب 132. ]
- روز غدیر خم روزى است که خداوند آن را براى شیعیان و محبّان ما عید قرار داده است. [ عوالم: ج 3:15 ص 213. ]
- شاید گمان کنى که خداوند روزى با حرمت تر از روز غدیر خلق کرده است! نه به خدا قسم، نه به خدا قسم، نه به خدا قسم! [ عوالم: ج 3:15 ص 215. ]
- روز قیامت چهار روز را مانند عروس به پیشگاه الهى مى برند: عید فطر، عید قربان، روز جمعه، عید غدیر. "روز غدیر خم" در مقابل عید قربان و فطر مانند ماه بین ستارگان است. خداوند تعالى بر غدیر ملائکه ى مقربین را موکل مى کند که رئیسشان جبرئیل است، و انبیاء مرسلین را که رئیسشان حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله است، و اوصیاء منتجبین را که رئیسشان امیرالمؤمنین علیه السلام است، و اولیاء خود را که رئیسشان سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. اینان "غدیر" را همراهى مى کنند تا آن را وارد بهشت نمایند. [ عوالم: ج 3:15 ص 212. ]
امام رضا:
- این روز، روز عیدِ اهل بیت محمد علیهم السلام است. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ]
- هر کس این روز را عید بگیرد خداوند مالش را زیاد مى کند. [ عوالم: ج 3:15 ص 223. ]
در روز عید غدیرى، حضرت عده اى از خواص اصحاب خود را براى افطار دعوت فرمود، و به منازل آنان هدایا و عیدى فرستاد، و درباره ى فضائل این روز سخنانى فرمود.[عوالم: ج 3:15 ص 221.]
امام هادى:
- روزِ غدیر روز عید است، و افضل اعیاد نزد اهل بیت و محبّان ایشان به شمار مى آید. [ عوالم: ج 3:15 ص 226. ]
جشن غدیر در آسمان ها:
در آسمانها روز غدیر را مى شناسند و آن را جشن مى گیرند. در این باره چهار حدیث ذکر مى نماییم:
غدیر، روز عهد معهود:
امام صادق علیه السلام فرمود: نام عید غدیر در آسمانها روز "عهد معهود" است. [ عوالم: ج 3:15 ص 214. ]
غدیر، روز عرضه ولایت بر اهل آسمانها:
امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند در روز عید غدیر ولایت را بر اهل آسمانها عرضه کرد، و اهل آسمان هفتم در قبول آن از دیگران سبقت گرفتند. به همین جهت خداوند آسمان هفتم را به عرش خود مزین فرمود.
سپس اهل آسمان چهارم بر دیگران سبقت گرفتند، و خداوند آن را به بیت المعمور مزین فرمود.
سپس اهل آسمان اول سبقت گرفتند، و خداوند آن را به ستارگان مزین فرمود. [ عوالم: ج 3:15 ص 224. ]
ملائکه در جشن غدیر:
امام رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر، روزى است که خداوند به جبرئیل امر مى کند تا تختى از کرامت خود در مقابل بیت المعمور قرار دهد.
سپس جبرئیل بر فراز آن قرار مى گیرد و ملائکه از همه ى آسمانها جمع مى شوند و بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ثنا مى فرستند و براى شیعیان امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام و محبّان ایشان استغفار مى کنند. [ عوالم: ج 3:15 ص 222. ]
نثار فاطمه در جشن غدیر:
امام رضا علیه السلام از پدرش امام موسى بن جعفر علیه السلام از جدش امام صادق علیه السلام نقل مى فرماید که فرمود: روز غدیر نزد اهل آسمان مشهورتر از اهل زمین است.
خداوند تعالى در بهشت قصرى خلق فرموده که بناى آن خشتى از نقره و خشتى از طلا است. در آن قصر صد هزار اتاق سرخ رنگ و صد هزار خیمه ى سبز رنگ وجود دارد و خاک آن از مشک و عنبر است. در آن قصر چهار نهر جارى است: نهرى از شراب و نهرى از آب و نهرى از شیر و نهرى از عسل. در کناره هاى این نهرها درختانى از انواع میوه ها قرار دارد، و بر آن درختان طیورى هستند که بدنهاى آنها از لؤلؤ و بالهایشان از یاقوت است و به انواع صداها مى خوانند.
روز غدیر که فرا مى رسد اهل آسمانها وارد این قصر مى شوند و تسبیح و تقدیس و تهلیل مى گویند. آن پرندگان هم به پرواز در مى آیند و خود را به آب مى زنند، و سپس در آن مشک و عنبر مى غلطند. آنگاه که ملائکه جمع شدند بار دیگر به پرواز در مى آیند و آن عطرها را بر آنان مى پاشند.
ملائکه در روز غدیر "نثار فاطمه علیهاالسلام" [ نثار فاطمه علیهاالسلام همان میوه هاى درخت طوبى است که در شب زفاف حضرت، به امر الهى از آن درخت در آسمانها پخش شد و ملائکه آنها را به عنوان یادگار برداشتند. بحار الانوار: ج 43 ص 109. ] را به یکدیگر هدیه مى دهند. وقتى آخرین ساعات روز غدیر فرا مى رسد ندا مى آید: "به مراتب و درجات خود برگردید که به احترام محمد و على تا سال آینده در چنین روزى، از لغزش و خطر در امان خواهید بود". [ بحارالأنوار: ج 37 ص 163. عوالم: ج 3:15 ص 221.
غدير از نگاه چهارده خورشيد
پديد آورنده : ص ناطقي ، صفحه 8
اساس مذهب تشيع بر دو حديث پايه گذاري شده است: يکي حديث ثقلين (1) ، که پيامبراکرم(ص) در کمتر از نود روز در چهار مکان آن را به مردم گوشزد کرد; ديگري حديث غدير. مي توان گفت حديث دوم مکمل حديث اول است.
سفارش بيش از حد پيامبر(ص) در باره قرآن و عترت و نيز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشيني اميرمومنان(ع) نشان دهنده اين حقيقت است که حضرت نگران آشوبي بود که امت اسلامي بعد از وي با آن رو به رو مي شود.
اهميت دادن به غدير، اهميت دادن به رسالت پيامبرگرامي اسلام(ص) است. مادراين مقاله واقعه غدير را از زبان عارفان واقعي غدير يعني پيامبر(ص) و امامان معصوم(عليهم السلام) مورد مطالعه قرارمي دهيم.
رسول خدا و غدير
شيخ صدوق در کتاب «امالي » از امام باقر(ع) و آن حضرت از جدش چنين نقل مي کند: روزي رسول گرامي اسلام(ص) به اميرمومنان(ع)فرمود: اي علي، خداوند آيه «ياايهاالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک » (2) را در باره ولايت تو بر من نازل کرد. اگر آنچه به من امر شده تبليغ نکنم، عملم باطل است و کسي که خدا را بدون ولايت تو ملاقات کند، کردارش باطل است. اي علي، من جز سخن خدانمي گويم. (3)
امام علي و غدير
سليم بن قيس هلالي به بيعت اميرمومنان(ع) باابوبکر اشاره کرده،مي گويد: «ثم اقبل عليهم علي فقال: يا معشرالمسلمين والمهاجرين و الانصار انشد کم الله اسمعتم رسول الله يقول يوم غديرخم کذا و کذا فلم يدع شيئا قال عنه رسول الله الا ذکرهم اياه قالوا نعم » (4)
پس علي(ع) به مردم فرمود: اي مسلمانان ومهاجران و انصار، آيا نشنيديد که رسول خدا(ص) روز غديرخم چنين و چنان فرمود. سپس تمام چيزهايي را که پيامبر(ص) در آن روزفرموده بود به مردم ياد آوري کرد. همگي گفتند: آري.
در اين زمينه مي توان به استدلالهاي اميرمومنان علي(ع) اشاره کرد. از جمله استدلال آن حضرت براي ابوبکر که فرمود: بر اساس حديث پيامبر(ص) در روز غدير، آيا من مولاي تو و هر مسلماني هستم يا تو؟ ابوبکر گفت: شما. (5)
ابي الطفيل مي گويد: در روزشورا در خانه بودم و شنيدم که علي(ع) گفت: آيا غير از من کسي در ميان شما هست که پيامبر(ص) به او گفته باشد: «من کنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.» همگي گفتند:نه. (6)
حضرت زهرا(س) و غدير
ابن عقده در کتاب معروفش «الولايه » از محمد بن اسيد چنين روايت کرده است: از فاطمه زهرا پرسيدند: آيا پيامبر(ص) پيش ازرحلتش در باره امامت اميرمومنان چيزي فرمود؟
آن حضرت جواب داد: «و اعجباانسيتم يوم غديرخم;» (7) شگفتا! آيا روز غديرخم را فراموش کرديد؟!
فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الکاظم(ع) و او از فاطمه بنت الصادق(ع) چنين نقل کرد: ام کلثوم، دختر فاطمه زهرا(س) نقل کرد که پيامبر در روز غديرفرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه » (8)
امام حسن مجتبي(ع) و غدير
ازامام جعفر صادق(ع) چنين روايت شده است: امام حسن(ع) هنگامي که مي خواست با معاويه آتش بس اعلام کند، به او فرمود: امت مسلمان از پيامبر(ص) شنيدند که در باره پدرم فرمود: «انه مني بمنزله هارون من موسي »; همچنين ديدند که پيامبر(ص) وي رادر غديرخم به عنوان امام نصب فرمود. (9)
امام حسين(ع) و غدير
سليم بن قيس مي نويسد: امام حسين(ع) قبل از مرگ معاويه خانه خدا را زيارت کرد. سپس بني هاشم را جمع کرده فرمود: آيامي دانيد پيامبر اکرم(ص) علي(ع) را در روز غدير خم نصب کرد؟
همگي گفتند: آري. (10)
امام زين العابدين(ع) و غدير
ابن اسحاق، تاريخ نويس معروف، مي گويد: به علي بن حسين گفتم:«من کنت مولاه فعلي مولاه » يعني چه؟ حضرت فرمود: «اخبرهم انه الامام بعده »; به آنها خبر داد که اوست امام بعد از خودش. (11)
امام محمد باقر(ع) و غدير
ابان بن تغلب مي گويد: از امام باقر(ع) در باره گفته پيامبر:«من کنت مولاه فعلي مولاه » پرسيدم: حضرت فرمود: اي اباسعيد،پيامبر فرمود: اميرمومنان در ميان مردم جانشين من خواهدبود. (12)
امام جعفرصادق(ع) و غدير
زيد شحام مي گويد: نزد امام صادق بودم، مردي معتزلي از وي درباره سنت پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود: هر چيزي که فرزند آدم به آن نياز دارد (حکم آن) در سنت خدا و پيامبر(ص) وجود دارد وچنانچه سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمي کرد.
مرد پرسيد: خداوند با چه چيزي بر ما احتجاج مي کند؟
حضرت فرمود: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي ورضيت لکم الاسلام دينا»; بدين وسيله ولايت را تمام گردانيد واگر سنت يا فريضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمي کرد.(13)
امام موسي کاظم(ع) و غدير
عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسي بن جعفر(ع) در باره نماز درمسجد غديرخم (14) پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود: «صل فيه فان فيه فضلا و قد کان ابي يامربذلک » (15) ; نماز بخوان، بدرستي که درآن فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر مي کرد
امام رضا(ع) و غدير
محمد بن ابي نصر بزنطي مي گويد: خدمت امام رضا(ع) بودم، درحالي که مجلس پر از جمعيت بود و با يکديگر درباره غدير گفتگومي کردند، برخي از مردم اين واقعه را منکر شدند; امام فرمود:پدرم از پدرش روايت کرد که روز غدير در ميان اهل آسمان مشهورتر است تا ميان اهل زمين. سپس فرمود: اي ابي نصر، «اين ماکنت فاحضر يوم الغدير»; هرکجا که هستي در اين روز نزداميرمومنان(ع) باش. بدرستي که در اين روز خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را مي آمرزد و دو برابر آنچه درماه رمضان از آتش دوزخ مي رهاند; در اين روز آزاد مي کند... سپس فرمود: «والله لوعرف الناس فضل هذا اليوم بحقيقه لصافحتهم الملائکه کل يوم عشر مرات » (16) اگر مردم ارزش اين روز رامي دانستند، بي ترديد فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه مي کردند.
امام محمد جواد(ع) و غدير
ابن ابي عمير از ابو جعفرثاني(ع) در ذيل آيه «يا ايهاالذين آمنوا اوفوا بالعقود» (17) چنين روايت کرد: پيامبر گرامي(ص)در ده مکان به خلافت اشاره(ص)رده است; سپس آيه «يا ايهاالذين آمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد. (18)
در توضيح اين روايت بايدگفت: آيه ياد شده در اول سوره مائده است. اين سوره، آخرين سوره اي است که بر قلب نبي اکرم(ص) نازل شد. در اين سوره، «آيه اکمال » و «آيه تبليغ، که ناظر به واقعه غدير است، وجوددارد.
امام هادي(ع) و غدير
شيخ مفيد، در کتاب شريف ارشاد، زيارت اميرمومنان علي(ع) را ازامام حسن عسکري(ع) و آن امام از پدرش نقل مي کند و مي گويد: امام جواد(ع) در روز عيد غدير، حضرت علي(ع) را زيارت کرد و فرمود:«اشهد انک المخصوص بمدحه الله المخلص لطاعه الله ...»; شهادت مي دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصي.
سپس مي فرمايد: خداوند حکم فرمود: «يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته و الله يعصمک من الناس.»
آنگاه ادامه مي دهد: پيامبر(ص) خطاب به مردم کرد و ازآنها پرسيد: آيا آنچه برعهده داشتم، ابلاغ کردم؟
همگي گفتند:آري.
سپس فرمود: خدايا گواه باش! بعد از آن فرمود: «الست اولي بالمومنين من انفسهم؟ فقالوا بلي فاخذ بيدک و قال من کنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله;» آيا من به مومنان از خود آنهاسزاوارتر نيستم؟ گفتند: بله. پس از آن دست علي(ع) را گرفت وفرمود: هرکس من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست... (19)
امام حسن عسکري(ع) و غدير
حسن بن ظريف به امام حسن عسکري(ع) نامه نوشت و پرسيد: گفته پيامبر «من کنت مولاه فعلي مولاه » يعني چه؟ حضرت در پاسخ فرمود: «اراد بذلک ان جعله علما يعرف به حزب الله عندالفرقه »; خداوند اراده فرمود که اين جمله، نشان و پرچمي باشدتا حزب خدا هنگام اختلافها با آن شناخته شود.
اسحاق بن اسماعيل نيشابوري مي گويد: حضرت حسن بن علي(ع) به ابراهيم چنين نوشت: خداوند متعال با منت و رحمت خويش واجبات را بر شما مقرر کرد. اين کار به سبب نياز او نبود، بلکه رحمت او بود که متوجه شما شد. هيچ معبودي جز او وجود ندارد; اوچنان کرد تا ناپاک را از پاک جدا سازد و اندرون شما رابيازمايد تا به سوي رحمت او پيش بگيرد و منازل شما در بهشت معين شود.از اينرو، حج و عمره، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه و ولايت را بر شما واگذار کرد و دري را فرا راهتان قرار داد تا درهاي ديگر واجبات را باز کنيد; کليدي را براي يافتن راه خود قرارداد. اگر محمد و جانشينان او از فرزندش نبود، شما مانندحيوانات سرگردان مي مانديد و هيچ واجبي از واجبات را فرانمي گرفتيد. مگر مي توان از غير در، وارد مکاني شد؟ وقتي خداوندبه سبب تعيين اوليا پس از پيامبر(ص)، نعمت خود را بر شما تمام کرد، فرمود: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي ورضيت لکم الاسلام دينا» (20) امروز دينتان را کامل و نعمت خودرا بر شما تمام کردم و راضي شدم که اسلام دين شما باشد.سپس براي اولياي خود برگردن شما حقوقي قرار داد و به شمافرمان داد حقوق آنها را ادا کنيد تا زنان و اموال و خوراک وآشاميدنيها بر شما حلال باشد و به واسطه آن برکت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت کنندگان شما را به واسطه غيبت بشناساند... (21)
امام زمان(ع) و غدير
در دعاي ندبه که ظاهرا منسوب به آن حضرت است چنين مي خوانيم:
«... فلما انقضت ايامه اقام وليه علي بن ابي طالب صلواتک عليهما و آلهما هاديا اذکان هوالمنذر و لکل قوم هاد فقال والملاء امامه من کنت مولاه فعلي مولاه.. .»
پي نوشتها:
1- حديث ثقلين در بيشتر منابع اهل سنت وارد شده است. ما به پاره اي از آنها اشاره مي کنيم:
السنه شيباني، ص 337 و629 ح 1551; صحيح ترمذي، ج 5، ص 663;سنن کبري بيهقي، ج 10، ص 114; المستدرک، حاکم نيشابوري، ج 3،ص 110; فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، ج 1، ص 171 و ج 2، ص 588; سنن ابي داود، ج 2، ص 185; طبقات کبري، ابن سعد، ج 2، ص 194;صحيح مسلم، ج 4، ص 1873.
2- سوره مائده، آيه 71.
3- امالي شيخ صدوق، مجلس، 74، ص 400.
4- کتاب سليم بن قيس هلالي، نشر موسسه بعثت، ص 41.
5- خصال شيخ صدوق، ص 505، باب اربعين، ج 30.
6- امالي شيخ صدوق، ج 1، ص 342.
7- اثبات الهداه، حرعاملي، ج 2، ص 112، ح 473; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 2625.
8- اثبات الهداه، ج 2، ص 112; احقاق الحق، ج 16، ص 282.
9- امالي شيخ صدوق، ج 2، ص 171.
10- سليم بن قيس، ص 168.
11- معاني الاخبار، ص 65; بحارالانوار، ج 37، ص 223.
12- معاني الاخبار، ص 66.
13- تفسير برهان، ج 1، ص 446.
14- در باره اهميت اين مسجد به مجله ميقات حج شماره 12مراجعه شود.
15- اصول کافي، ج 4، ص 566.
16- تهذيب الاحکام، شيخ طوسي، ج 6، ص 24، ح 52; مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 41.
17- سوره مائده، آيه 1.
18- تفسيرقمي، ج 1، ص 160.
19- بحارالانوار، ج 100، ص 363.
20- همان، ج 37، ص 223.
21-
بسم اله ما در اول قر آن است رحمان ورحيم صفت يزدان است ازبي ادبي کسي بجايي نرسيد حقا که ادب وظيفه ي مردان است مردان خدا زچشم خلق پنهانند نامرد بزير تيغ سرگردان است اول سلام به احمد دوم به ساقي کوثر ،سوم به فاطمه چهارم به سبز پوش پيمبر ، سلام پنجم من بر شهيد نيزه وخنجر سلام کردم وخواهم جواب با برکات به دال دايره ي دين احمدي صلوات
سلام کردم که سلامت باشيد زير علم سبز محمد باشيد .يارب به محمد که علي رابرسان آن يکه سوار عربي را برسان
آندم که اجل دامن عمرم گيرد پيش از ملک الموت علي را برسان يارب به محمد وعلي وزهرا يارب به حسين وحسن وآل عبا
کز لطف بر آر حاجتم دردو سرا بي منت خلق يا علي الاعلي------------
غدیر خم :اهميت حجه الوداع-جشن غدیر مبارک باد
هجرت پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفي در تاريخ اسلام به شمار مي آيد و بعد از اين هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.
بار اول در سال هشتم پس از صلح حديبيه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادي که با مشرکين بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد اين شهر شدند، و پس از پايان برنامه ها و برچيدن بساط کفر و شرک و بت پرستي به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدينه بازگشتند.
سومين و آخرين بار بعد از هجرت که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجري بعنوان حجه الوداع بود که حضرت براي اولين بار به طور رسمي اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در اين سفر دو مقصد اساسي در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانين اسلام که هنوز براي مردم به طور کامل و رسمي تبيين نشده بود: يکي حج، و ديگري مسئله خلافت و ولايت و جانشيني بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم.
آغاز سفر حج
پس از اعلان عمومي، مهاجرين و انصار و قبايل اطراف مدينه و مکه و حتي بلاد يمن و غير آن بسوي مکه سرازير شدند تا جزئيات احکام حج را شخصاً از پيامبرشان بياموزند و در اولين سفر رسمي حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتي فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و اين مي توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.
جمعيتي حدود يکصد و بيست هزار نفر (گاهي بيشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدينه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوريکه لبيک گويان از مدينه تا مکه متصل بودند.
حضرت چند روز به ماه ذي الحجه مانده از مدينه خارج شدند و بعد از ده روز طي مسافت در روز سه شنبه پنجم ذي الحجه وارد مکه شدند.
اميرالمومنين عليه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به يمن و نجران براي دعوت به اسلام و جمع آوري خمس و زکات و جزيه رفته بودند به همراه عده اي در حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن براي ايام حج به مکه رسيدند.
با رسيدن ايام حج در روز نهم ذي الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را يکي پس از ديگري انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را براي مردم بيان فرمودند.
خطابه اول در مني
در عرفات دستور الهي نازل شد که علم و ودايع انبياء عليهم السلام را به علي بن ابي طالب عليه السلام منتقل کند و او را به عنوان خليفه و جانشين خود معرفي کند.
در مني پيامبر صلي اله عليه و اله و سلم اولين خطابه خود را ايراد فرمودند که در واقع يک زمينه سازي براي خطبه غدير بود. در اين خطبه ابتدا اشاره به امنيت اجتماعي مسلمين از نظر جان و مال و آبروي مردم نمودند، و سپس خونهاي بناحق ريخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهليت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کينه توزيها از ميان برداشته شود و جوّ اجتماع براي تامين امنيت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روي يکديگر شمشير بکشند.
در اينجا تصريح فرمودند که:
اگر من نباشم علي بن ابي طالب در مقابل متخلفين خواهد ايستاد.
سپس حديث ثقلين بر لسان مبارک حضرت جاري شد و فرمودند:
من دو چيز گرانبها در ميان شما باقي مي گذارم که اگر به اين دو تمسک کنيد هرگز گمراه نمي شويد: کتاب خدا و عترتم يعني اهل بيتم.
اشاره اي هم داشتند به اينکه عده اي از همين اصحاب من روز قيامت به جهنم برده مي شوند.
نکته جالب توجه اينکه در اين خطابه، اميرالمومنين عليه السلام سخنان حضرت را براي مردم تکرار مي کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.
خطابه دوم در مسجد خيف در مني
در روز سوم از توقف در مني، بار ديگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خيف اجتماع کنند. در آنجا نيز خطابه اي ايراد فرمودند که ضمن آن صريحاً از مردم خواستند که گفته هاي ايشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.
در اين خطبه به اخلاص عمل و دلسوزي براي امام مسلمين و تفرقه نينداختن سفارش فرمودند و تساوي همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانين الهي را اعلام کردند. بعد از آن بار ديگر متعرض مسئله خلافت شدند و حديث ثقلين بر لسان حضرت جاري شد، و بار ديگر براي غدير زمينه را آماده کردند.
در اين مقطع، منافقين کاملاً احساس خطر کردند و قضيه را جدي گرفتند و برنامه هاي خود را آغاز کردند و پيمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.
لقب اميرالمؤمنين
در مکه جبرئيل، لقب اميرالمؤمنين را به عنوان اختصاص آن به علي بن ابي طالب عليه السلام از جانب الهي آورد، اگر چه اين لقب قبلاً نيز براي آن حضرت تعيين شده بود.
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم دستور دادند تا يک يک اصحابش نزد علي عليه السلام بروند و به عنوان اميرالمؤمنين بر او سلام کنند و السلام عليک يا اميرالمؤمنين بگويند، و بدينوسيله در زمان حيات خود، از آنان اقرار بر امير بودن علي عليه السلام گرفت.
در اينجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم گفتند: آيا اين حقي از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقي از طرف خدا و رسولش است، خداوند اين دستور را به من داده است.
اعلان رسمي براي حضور در غدير
با اينکه انتظار مي رفت پيامبر خدا در اولين و آخرين سفر حج خود مدتي در مکه بمانند، ولي بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادي خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسي جز معلولان نبايد باقي بماند، و همه بايد حرکت کنند تا در وقت معين در غدير خم حاضر باشند.
غدير کمي قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدينه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهي انتخاب شد. در اين مکان، آبگير و درختان کهنسالي وجود داشت. هم اکنون نيز، غدير محل شناخته شده اي در دويست و بيست کيلومتري مکه و به فاصله دو ميل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدير و محل نصب اميرالمؤمنين عليه السلام محل عبادت و زيارت زائران است.
براي مردم بسيار جالب توجه بود که پيامبرشان - بعد از ده سال دوري از مکه – بدون آنکه مدتي اقامت کنند تا مسلمانان به ديدارشان بيايند و مسايل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نيز به خروج از مکه و حضور در غدير امر نمودند.
صبح آن روز که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سيل جمعيت که بيش از صد و بيست هزار نفر (و به قولي صد و چهل هزار، و به قول ديگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمين زده مي شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتي عده اي حدود دوازده هزار نفر از اهل يمن که مسيرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدير آمدند.
اجتماع خطابه و جزئيات خطبه
همينکه به منطقه کراع الغميم - که غديرخم در آن واقع شده – رسيدند، حضرت مسير حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدير تغيير دادند و فرمودند:
أَيُّهَا النَّاسُ أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه ؛ اي مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنيد که من پيام آور خدايم.
و اين کنايه از آن بود که هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است.
سپس فرمان دادند تا منادي ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پيش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعيت در محل از پيش تعيين شده جمع گردند. و نيز دستور دادند: کسي زير درختان کهنسالي که در آنجا بود نرود و آن موضع خالي بماند.
پس از اين دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کساني که پيشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدير پياده شدند و هر يک براي خود جايي پيدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.
شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغي زمين سوزنده و به حدي ناراحت کننده بود که مردم و حتي خود حضرت گوشه اي از لباس خود را به سرانداخته و گوشه اي از آن را زيرپاي خود قرار داده بودند، و عده اي از شدت گرما عباي خود را به پايشان پيچيده بودند.
از سوي ديگر، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهاي زير درختان را کندند و سنگهاي ناهموار را جمع کردند و زير درختان را جارو کردند و آب پاشيدند. در فاصله بين دو درخت روي شاخه ها پارچه اي انداختند تا سايباني از آفتاب باشد، و آن محل براي برنامه سه روزه اي که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.
سپس در زير سايبان، سنگها را روي هم چيدند و از رواندازهاي شتران و ساير مرکبها هم کمک گرفتند و منبري به بلندي قامت حضرت ساختند و روي آن پارچه اي انداختند، و آنرا طوري بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعيت در وسط قرار بگيرد و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هنگام سخنراني مشرف بر مردم باشد تا صداي حضرت به همه برسد و همه او را ببينند.
البته ربيعه بن اميه بن خلف کلام حضرت را براي مردم تکرار مي کرد تا افرادي که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السّلام بر فراز منبر
انتظار مردم به پايان رسيد. ابتدا منادي حضرت نداي نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.
بعد از آن مردم ناظر بودند که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم بر فراز آن منبر ايستادند و اميرالمؤمنين عليه السلام را فراخواندند و به ايشان دستور دادند بالاي منبر بيايند و در سمت راستشان بايستند. قبل از شروع خطبه، اميرالمومنين عليه السلام يک پله پايين تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ايستاده بودند.
سپس آن حضرت نگاهي به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم سخنراني تاريخي و آخرين خطابه رسمي خود را براي جهانيان آغاز کردند.
دو اقدام عملي بر فراز منبر
در اثناء خطبه، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دو اقدام عملي بر فراز منبر انجام دادند که بسيار جالب توجه بود:
1- علي بن ابي طالب عليه السلام بر فراز دست پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پس از مقدمه چيني و ذکر مقام خلافت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام، براي آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشي در اين راه در نطفه خنثي شود، ابتدا مطلب را به طور لساني اشاره کردند، و سپس به صورت عملي براي مردم بيان کردند. بدين ترتيب که ابتدا فرمودند:
باطن قرآن و تفسير آنرا براي شما بيان نمي کند مگر اين کسي که من دست او را مي گيرم و او را بلند مي کنم و بازويش را گرفته او را بالا مي برم.
بعد از آن، حضرت گفته خود را عملي کردند، و بازوي علي بن ابي طالب عليه السلام را گرفتند. در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهاي هر دويشان به سوي آسمان قرار گرفت. سپس پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم اميرالمومنين عليه السلام را از جا بلند کردند تا حدي که پاهاي آن حضرت محاذي زانوهاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفيدي زير بغل آن دو را ديدند، که تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند:
هر کس من مولي و صاحب اختيار اويم اين علي مولي و صاحب اختيار اوست.
2- بيعت با قلبها و زبانها
اقدام ديگر حضرت آن بود که چون بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، ار طرفي غير ممکن بود و از سوي ديگر امکان داشت افراد به بهانه هاي مختلف از بيعت شانه خالي کنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملي و گواهي قانوني از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اي مردم، چون با يک کف دست و با اين وقت کم و با اين سيل جمعيت، امکان بيعت براي همه وجود ندارد، پس شما همگي اين سخني را که من مي گويم تکرار کنيد و بگوييد:
ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علي بن ابي طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندي اطاعت مي کنيم و به آن راضي هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مي کنيم ... عهد و پيمان در اين باره براي ايشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضماير و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
پيداست که حضرت، عين کلامي را که مي بايست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصي براي خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان مي خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.
وقتي کلام پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پايان يافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدينوسيله بيعت عمومي گرفته شد.
بيعت مردان
پس از پايان خطبه، مردم به سوي پيامبر و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما و آلهما هجوم آورند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مي دادند، و هم به پيامبر و هم به اميرالمؤمنين عليهما السلام تبريک و تهنيت مي گفتند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم هم مي فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى جَمِيعِ الْعَالَمِين.
عبارت تاريخ چنين است: پس از اتمام خطبه، صداي مردم بلند شد که: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مي کنيم. بعد به سوي پيامبر و اميرالمومنين صلوات الله عليهما و آلهما ازدحام کردند و براي بيعت سبقت مي گرفتند و با ايشان دست بيعت مي دادند.
براي آنکه رسميت مسئله محکم تر شود، وآن جمعيت انبوه بتوانند مراسم بيعت را به طور منظم و برنامه ريزي شده اي انجام دهند، پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا دو خيمه برپا شود. يکي را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمايند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خيمه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم حضور مي يافتند و با آن حضرت بيعت نموده و به او تبريک و تهنيت مي گفتند. سپس در خيمه مخصوص اميرالمومنين عليه السلام حاضر مي شدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با او بيعت مي کردند و به عنوان اميرالمومنين بر او سلام مي کردند، و اين مقام والا را به آن حضرت تبريک و تهنيت مي گفتند.
نکته قابل توجهي که در هيچيک از پيروزي هاي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم – چه در جنگها و چه ساير مناسبتها و حتي فتح مکه – سراغ نداريم، اين است که حضرت در روز غدير مکرر مي فرمود:
به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است .
و اين نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهاي کفر و نفاق است.
برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت، و اين مدت را حضرت در غدير اقامت داشتند.
بسيار بجاست که در اين مقطع به قطعه جالبي از تاريخ اين بيعت اشاره کنيم:
اولين کساني که در غدير با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند همانهايي بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پيش از همه پيمان خود را زير پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبير، که بعد از پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم يکي پس از ديگري رو در روي اميرالمؤمنين عليه السلام ايستادند.
جالبتر اينکه عمر بعد از بيعت اين کلمات را بر زبان مي راند:
افتخار برايت باد، گوارايت باد اي پسر ابي طالب، خوشا به حالت اي ابا الحسن، اکنون تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن مومني شده اي!
نکته ديگري که بار ديگر چهره دو رويان را روشن ساخت اين بود که پس از امر پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت مي کردند، ولي ابوبکر و عمر با آنکه پيش از همه خود را براي بيعت به ميان انداخته بودند قبل از بيعت به صورت اعتراض گفتند: آيا اين امر از طرف خداوند است يا از طرف رسولش (يعني: از جانب خود مي گويي)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نيز فرمودند: آري حق است از طرف خدا و رسولش که علي اميرالمؤمنين است.
بيعت زنان
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبي آوردند، و پرده اي زدند که نيمي از ظرف آب در يک سوي پرده و نيم ديگر آن در سوي ديگر قرار بگيرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در يک سوي آب، و قرار دادن اميرالمومنين عليه السلام دستشان را در سوي ديگر با حضرت بيعت کنند؛ به اين صورت بيعت زنان هم انجام گرفت.
همچنين دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبريک و تهنيت بگويند، و اين دستور را درباره همسران خويش مؤکد داشتند.
يادآور مي شود که بانوي بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا عليها السلام از حاضرين در غدير بودند. همچنين کليه همسران پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
عمامه سحاب
پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم در اين مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمومنين عليه السلام قرار دادند و انتهاي عمامه را بر دوش آن حضرت آويزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
خود اميرالمومنين در اين باره چنين فرموده اند:
پيامبر در روز غديرخم عمامه اي بر سرم بستند و يک طرفش را بر دوشم آويختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنين، مرا بوسيله ملائکه اي که چنين عمامه اي به سر داشتند ياري نمود.
شعر غدير
بخش ديگري از مراسم پر شور غدير، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: يا رسول الله، اجازه مي فرماييد شعري را که درباره علي بن ابي طالب (به مناسبت اين واقعه عظيم) سروده ام بخوانم؟
حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.
حسان گفت:
اي بزرگان قريش، سخن مرا به گواهي و امضاي پيامبر گوش کنيد.
و سپس اشعاري را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان يک سند تاريخي از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. ذيلاً متن عربي شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معني آوريم:
أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِيَّ مُحَمَّداً
لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِينَ قَامَ مُنَادِياً
وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِيلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِياً
وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ
وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِياً
عَلَيْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ
رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِيَا
فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ
بِيُمْنَى يَدَيْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِياً
فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ
وَ کَانَ لِقَوْلِي حَافِظاً لَيْسَ نَاسِياً
فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌّ وَ إِنَّنِي
بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِيَّةِ رَاضِياً
فَيَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِيّاً فَوَالِهِ
وَ کُنْ لِلَّذِي عَادَى عَلِيّاً مُعَادِياً
وَ يَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِيهِ لِنَصْرِهِمْ
إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّيَاجِيَا
وَ يَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِيهِ وَ کُنْ لَهُمْ
إِذَا وُقِفُوا يَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِيَا
آيا نمي دانيد که محمد پيامبر خدا صلي الله عليه و اله و سلم کنار درختان غديرخم با حالت ندا ايستاد، و اين در حالي بود که جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود که در اين امر سستي مکن که تو محفوظ خواهي بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرساني و از ظالمان بترسي و از دشمنان حذر کني رسالت پروردگارشان را نرسانده اي.
در اينجا بود که پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم دست علي عليه السلام را با دست راست بلند کرد و با صداي بلند فرمود: هر کس از شما که من مولاي او هستم و سخن مرا بياد مي سپارد و فراموش نمي کند، مولاي او بعد از من علي است، و من فقط به او – نه به ديگري – به عنوان جانشين خود براي شما راضي هستم. پروردگارا هر کس علي را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علي دشمني کند او را دشمن بدار. پروردگارا ياري کنندگان او را ياري فرما بخاطر نصرتشان امام هدايت کننده اي را که در تاريکيها مانند ماه شب چهارده روشني مي بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قيامت که براي حساب مي ايستند خودت جزا بده.
ظهور جبرئيل در غدير
مسئله ديگري که پس از خطبه پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم پيش آمد و بار ديگر حجت را بر همگان تمام کرد، اين بود که مردي زيبا صورت و خوشبوي را ديدند که در کنار مردم ايستاده بود و مي گفت:
بخدا قسم، روزي مانند امروز هرگز نديدم. چقدر کار پسر عمويش را مؤکد نمود، و براي او پيماني بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمي زند. واي بر کسي که پيمان او را بشکند.
در اينجا عمر نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت: شنيدي اين مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آيا او را شناختي؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:
او روح الامين جبرئيل بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشکني، که اگر چنين کني خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بيزار خواهند بود!
معجزه غدير، امضاي الهي
واقعه عجيبي که به عنوان يک معجزه، امضاي الهي را بر خط پايان غدير ثبت کرد جريان حارث فهري بود. در آخرين ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم آمد و گفت:
اي محمد! سه سوال از تو دارم: آيا شهادت به يگانگي خداوند و پيامبري خودت را از جانب پروردگارت آورده اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده اي يا از پيش خود گفتي؟ آيا اين علي بن ابي طالب که گفتي ٍّمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه ... از جانب پروردگار گفتي يا از پيش خود گفتي؟
حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:
خداوند به من وحي کرده است و واسطه بين من و خدا جبرئيل است و من اعلان کننده پيام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبري را اعلان نمي کنم.
حارث گفت:
خدايا اگر آنچه محمد مي گويد حق و از جانب توست سنگي از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناکي بر ما بفرست.
و در روايت ديگر چنين است:
خدايا، اگر محمد در آنچه مي گويد صادق و راستگو است شعله اي از آتش بر ما بفرست.
همينکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگي را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گرديد و همانجا او را هلاک کرد. در روايت ديگر: ابر غليظي ظاهر شد و رعد و برقي بوجود آمد و صاعقه اي رخ داد و آتشي فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانيد.
بعد از اين جريان، آيه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) لِلْکافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آيا ديديد و شنيديد؟ گفتند: آري.
و با اين معجزه، بر همگان مسلم شد که غدير از منبع وحي سرچشمه گرفته و يک فرمان الهي است.
پايان مراسم غدير
بدين ترتيب پس از سه روز، مراسم پايان پذيرفت و آن روزها به عنوان ايام الولايه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر يک با دنيايي از معارف اسلام، پس از وداع با پيامبرشان و معرفت کامل به جانشين او راهي شهر و ديار خود شدند، و پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم عازم مدينه گرديد.
خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و به سرعت شايع گرديد و به گوش همگان رسيد، و بدينگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.
ادامه مطلب...
شغل اصلی مردم روستای کوچ از ایام قدیم کشاورزی ودامداری وقالیبافی وسبد بافی ونجاری وبعضی صنایع دستی وبافندگی چون جاجیم بافی-کرباس بافی -قالیچه بافی وسبد بافی وامثالهم بوده است در کار کشاورزی بیشتر محصولاتی چون : گندم وجو وسیب زمینی -عدس -نخود -سیر وپیاز وشنبلیله -شوید -لوبیا قرمز واز این قبیل بوده است ومحصولات مهم سردرختی این روستا عبارت بوده است از :انگور سیاه وانگور حسینی - سیب درختی وبه وگردو وتوت وکمی هم شاه توت -زرد آلو وآلبابالو وگوجه ی درختی وسنجد وانار وانجیروکشته توت یا همان توت خشک وبادام وبادمک کوهی که به دک معروف است مهمترین محصول سردرختی کوچ گردوبوده است که بانام جوز از آن یاد می شود .شلغم وزردک محلی وچغندر هم از دیگر محصولات این روستا بوده است ودر کنار آن مقداری هم سبزی از قبیل : نعنا -بادام تره -کوجه فرنگی -تره -سلمه .تره سیروچند نوع سبزی خوردن بوده است .زعفران هم از محصولاتی بوده است که در بهار وتابستان احتیاج به آب نداشته است وتنها در اوایل مهر ماه به آن آب می داده اند .هوای این روستا بسیار مطیوع وییلاقی بوده است .بطوری که در بعضی از سالهادراول مهرماه آب کاملا یخ می بسته است .سوخت مردم این روستا در گذشته هیزم صحرا وکنده ی درختان بوده است ودر پنجاه ساله ی اخیرهم در کنار چوب وهیزم ازنفت هم استفاده می کرده اند اما در زمستان کرسی هارا حتما با زغال چوب وآتش کنده گرم نگه می داشته اند .در کار گله وگوسفند داری هم در گذشته این مردم استاد بوده اند وانواع گوسفند ومیش وبز وبزغاله وبره را وگاو گوساله را پرورش میداده اند واز شیر آنها انواع محصول خوراکی چون -ماست .دوغ وقروت که حاصل جوشاندن دوغ است ونیز کره ی محلی وروغن زرد بدست می آورده اند. در زمستان هم که کار کشاورزی کمتر می شده است اکثر مردان به کار سبد بافی وتختک برنج ریزی وشولگ قروت دان وسبد شلغم شویی وگاو سبد یا گوسبد وکالک بز وکرتی وسبدفنجان دان وسبددوک ریسی وامثال آن وحتی زنبر بافی می پرداخته اند وزنان هم به کار قالیبافی یا دوک ریسی وریشتن پشم وپنبه وتهیه نخ برای قالین ویا تون کرباسبافی مشغول بوده اند .علاوه براین دراین روستا ملاهای بزرگی بوده اند که تعدای از این ملاها بنامهای : ملاهاشم- آخوند میرمحمد- آخوند زین العابدین- آخوند میر هاشم -آخوند ملامصیب -آخوند ملامحمد حسن -آخوند ملامحمد علی _آخوند ملا محمد بخش الله - آخوند ملامحمد حسین -آخوندمیر علی -آخوند ملاغلام حسین -ملاکربلایی حاج علی -کربلایی حاج غلامحسین -کربلایی علی افروز (از مداحان معروف واز دراویش سرشناس منطقه) -بوده است-از میان معلمان این روستا می توان ازافراد ذیل نام برد :دکتر محمد رضا بهنیا فرزند مرحوم محمد بهنیا که بهنیا خود اولین کارمند این روستا در اداره ی ثبت اسناد وبعدا داگاه شهر بیرجند بوده است ودکتر بهنیا با نوشتن کتاب معروف بیرجند نگین کویر را همه بخوبی می شناسند بعد از بهنیا معلمان ودبیران عباتند از :مرحوم محمدابراهیم عسکری-مرحوم محمد حسین حبیب نیا (دبیر شیمی ) -محمد علی کوچی -غلامحسین کوچی -محمد کوچی -محمد علی صبوری محمد کوچی -علی کوچی فاطمه کوچی -صدیقه افروز-مرحوم محمد رضا افروز -زین العبدین کوچی -حسن رضا آزادگان وتعدادی دیگر که اکنون نام آنها در خاطرم نیست -از میان کارمندان بانک بایداز افراد ذیل نام برد :حمید آقا بهنیا که خود معاون چندین بانک معروف ایران در قبل وبعد از انقلاب بوده است واکنون به افتحار باز نشستگی نایل آمده است .محمدرضا سورگی -حسین کوچی محمد کوچی-علی کوچی-مهدی الهامیان .اماازمیان کارمندان پست در راس همه باید از ذبیح الله فتاحیان نام بر دکه سالهاست به افتخار باز نشسگی نایل آمده است وهم اکنون در کار کشاورزی دستی دارد --اقای محمد سامانی -محمد علی معنوی پور وعلی علی آبادی -علی کوچی وفرزند محمدعلی آزادگان هم از دیگر کارمندان اداره ی پست بیرجند از این روستا بوده وهستند .ازمیان کارمندان ارتش ونیروی انتظامی وراهنمایی ورانندگی هم باید از افراد ذیل نام برد :اسحاق یادکار کارمند ژاندارمری که به رحمت خدا رفته است -علیرضا الهامیان -محمد رضا معنوی پور هردو ازنیروهای زبده ی نیروی انتظامی -آقای ...صبوری از نیروهای ویژه نیروی انتظامی ومحمدعلی کوچی از افسران زبده ونیک نام رانندگی وراهنمایی ونیز مرحوم سید محمد رضوی که چهل سال است به رحمت ایزدی رفته از اولین نیروهای ژاندارمری بوده است از سرهنگ موسی محققوبرادش علی کوچی نیز باید به عنوان بچه های انقلاب وکمیته انقلاب نام برد که بتازگی باز نشست گردیده است .ازمیان کارمندان بهداری بایداز مسلم افروز وخواهرشان ونیز یاسین کوچی وفاطمه کوچی وزهراکوچی وتعدادی دیگرنام برد .ازمیان اینها باید از دودختر محمد علی حسن زاده مفرد نام برد که یکی دکتر چشم ودیگری دکتر داروسازمی باشد وبه خدمت مشغول است .هم چنین از خانم فتاحیان باید به عنوان یک پرستار موفق در بیمارستانهای بیرجند نام برد در کناراینها چندین نفر در فرودگاه های کشور وچندین نفر هم در دانشگاه پزشکی وتعدادی هم در کویرتایر وکارخانجات دیگر ونیز نمایندگی روزنامه هاوقرارگاه محمد رسول الله ونیز مرزبانی مشغول بکارند که به علت نداشتن حضور ذهن از ذکر نام آنها خودداری می شود. ادامه ی معرفی اطلاعات ر وستای کوچ را بوقتی دیگر موکول می کنم/ ۱۳۹۱
ادامه مطلب...
صفحه قبل 1 صفحه بعد